معنی از اساطیر ژرمنی
حل جدول
زیگفرد
تصدیق ژرمنی
یا
اساطیر
افسانه ها، اسطوره ها
افسانهها، اسطورهها
داستانهای افسانه ای
داستان های افسانه ای
واژه پیشنهادی
وُدِن
لغت نامه دهخدا
ژرمنی. [ژِ م َ] (ص نسبی) منسوب به ژرمن. رجوع به ژرمن شود.
اساطیر
اساطیر. [اَ] (ع اِ) ج ِ اِسطار و اسطاره و اسطیر و اسطیره و اسطور و اسطوره. سیوطی در المزهر گوید: اساطیر، جمعی باشد بی واحد. ابوعبیده گوید واحد آن اسطاره است و بعضی دیگر بر آنند که جمع سطر اسطار باشد و جمع اسطار اساطیر. سخنهای پریشان. بیهوده ها. افسانه ها. (از منتهی الارب). || افسانه های باطل. (غیاث اللغات). اباطیل و اکاذیب. احادیث بی سامان. قصه های دروغ:
که اساطیراست و افسانه نژند
نیست تعمیقی و تحقیقی بلند.
مولوی.
|| جج ِ سطر.
فرهنگ فارسی هوشیار
قصه های دروغ، افسانه
فرهنگ معین
(اَ) [ع.] (اِ.) جِ اسطوره، افسانه ها، افسانه های باستان درباره خدایان و پهلوانان.
فرهنگ عمید
اسطوره
فارسی به انگلیسی
Mythology
فارسی به عربی
علم الاساطیر
فرهنگ فارسی آزاد
اَساطِیر، افسانه های کهن و بی اصل و سخنهای بی مایه (مفرد: اُسْطُورَه)،
معادل ابجد
1589